برو...
پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ب.ظ
تو سروده منی، خط به خط، تو را حفظ کرده ام.
برایم رجز نخوان.
من حریفت نمی شوم.
نمی جنگم، سروده ام را به آتش نمی کشم.
الهه خیانت، تو آشیل منی، حضورت تیری است، که اسطوره بودنم را نشانه رفته، نزدیک که می شوی، شکست می خورم.
دیگر کسی تو را در من نمی خواند.
دور باش، دانه دانه مروارید بدیهایت را به نخ می کشم و به گردن شعرهایم می آویزم.
من، نامت را تا ابد جاودان خواهم ساخت.
تو، اما، جز رفتن هیچ فعلی را صرف نکن...
۹۳/۱۰/۰۴